قصه کودکانه ببری که حیوانات دیگر را مسخره می کرد

قصه داستان کودکانه برای کوچولو پیش دبستانی زیبا خواندنی آموزنده

روزی ببر باهوش و چالاک و قوی وجود داشت که همیشه حیوانات دیگر را مسخره می کرد و به آنها می خندید، مخصوصا زنبور ضعیف و کوچک و فیل کند ِ دست و پا چلفتی را مسخره می کرد.
یک روز حیوانات جنگل از جمله ببر در غاری جمع شده بودند که ناگهان زمین لرزه ای آمد و در خروجی غار بسته شد.
از آنجایی که ببر قوی بود و همیشه حیوانات دیگر را مسخره می کرد، همه حیوانات گرفتار در غار انتظار داشتند که ببر در غار را باز کند و آنها را نجات دهد، ولی هر چقدر ببر زور زد نتوانست صخره ها را از جلوی در غار تکان بدهد.
در نهایت، زنبور کوچولو فکری به ذهنش رسید و از میان شکاف بین صخره ها پرواز کرد و از غار خارج شد.
چون فیل از مسخره کردن ببر ناراحت بود، در گوشه ای تنها نشسته بود و با حیوانات دیگر به غار نرفته بود.
پس زنبور به دنبال فیل در جنگل گشت و او را پیدا کرد و به او گفت که حیوانات در غار گرفتار شده اند و در غار بسته شده است و آنها نمی توانند بیرون بیایند.

ادامه مطلب

قصه برادر کوچولو

قصه خرس تنبل

قصه گربه ی پشمالو

قصه پری کوچولو

قصه چهار خرگوش کوچولو

قصه کلاغ خبرچین

قصه سنگ کوچولو

حیوانات ,غار ,مسخره ,ببر ,فیل ,زنبور ,حیوانات دیگر ,را مسخره ,مسخره می ,در غار ,دیگر را

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ گروه بهداشت دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان پایگاه مقاومت بسیج منتظران قائم (عج) مجید روهنده News مجله اینترنتی نیمکت مدرسه شاد sadeghshaabani سرگرمی تفریحی نسیم مهدی مودی(حسن زاده):کاش نقش دلم نقشه ی قرآن باشد وبلاگ نمایندگی میرداماد