قصه کودکانه قورباغه سبز

داستان - داستان کودکانه - قصه - قصه داستان برای کودک 4 ساله - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی و آموزنده - قصه کودکانه - قصه داستان قورباغه سبز - قصه شب - داستان کوتاه کودکانه

جنگل و مرداب، ساکت ساکت بود. سنجاب، دارکوب، جوجه‏ تیغی و لک ‏لک در حال چرت زدن بودند؛ اماقورباغه‏ ی سبز، هنوز بیدار بود! او با دقّت، به این طرف و آن طرفش نگاه می‏کرد.

ناگهان.

ویز. ویز. ویز.

بیز. بیز. بیز.

وز. وز. وز.

یک مگس بزرگ نشست روی نوک دماغ سنجاب! سنجاب همان‏طور که چشم‏هایش را بسته بود، دستش را کوبید روی نوک دماغش.

مگس فرار کرد. دارکوب، جوجه‏تیغی و لک ‏لک چشم‏های‏شان را باز کردند. سنجاب دماغش را گرفت و گفت: آخ. سوخت! مگس بدجنس!»

ادامه مطلب

قصه برادر کوچولو

قصه خرس تنبل

قصه گربه ی پشمالو

قصه پری کوچولو

قصه چهار خرگوش کوچولو

قصه کلاغ خبرچین

قصه سنگ کوچولو

وز ,مگس ,سنجاب ,بیز ,ویز ,کودکانه ,ویز ویز ,لک ‏لک ,بیز بیز ,قصه کودکانه ,روی نوک

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

fanuslrayaneh هانی رژینا وبسایت غلام نبی پارساپور مدرسه رویایی پرسش مهر بیستم رئیس جمهور 99-98 khadamt-gardeshgari عربی برای همه ( آموزش مکالمه عربی ) پرشین دانلود پایان نامه heyvagroup