قصه کودکانه پیشی و پاندا

داستان - داستان کودکانه - قصه - قصه داستان برای کودک 4 ساله - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی - قصه های کودکانه زیبا و خواندنی و آموزنده - قصه کودکانه - قصه شب - داستان کوتاه کودکانه - قصه داستان پیشی و پاندا

یکی بود یکی نبود،غیر از خدا هیچ کس نبود
همه ی بچه های حیوانات به مدرسه می رفتند و خانم آهو به آنها درس می داد. بچه ها خانم آهو را خیلی دوست داشتند. او خوش اخلاق و مهربان بود و قصه های قشنگی برای آنها تعریف می کرد.
روزی یک شاگرد جدید به مدرسه ی جنگل سبز آمد. او یک بچه خرس پاندای ساکت و غمگین بود که با هیچ کس حرف نمی زد. هر چه بچه میمون برایش شکلک درآورد نخندید.
هر چه بچه خرگوش دورش چرخید و گوشهایش را تکان داد نتوانست او را بخنداند.
جوجه پرنده ها هم ترانه های شاد خواندند و به او خوشامد گفتند، اما بچه خرس پاندا ساکت و اخمو نشست و به آنها اعتنا نکرد.
خانم آهو که دید خرس پاندا خیلی ساکت است، به او گفت: پسر گلم برو با بچه ها بازی کن. آنها مهربانند و می خواهند دوست تو باشند.

ادامه مطلب

قصه برادر کوچولو

قصه خرس تنبل

قصه گربه ی پشمالو

قصه پری کوچولو

قصه چهار خرگوش کوچولو

قصه کلاغ خبرچین

قصه سنگ کوچولو

بچه ,پاندا ,خانم ,ساکت ,آهو ,ها ,خانم آهو ,به مدرسه ,ساکت و ,هیچ کس ,به آنها

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

sear فرکتال ترنج نیکونا مطالب اینترنتی uriumanth پایگاه خبری پشت پرده لينکدوني / گپ تهران کرج شيراز قم اصفهان مشهد و... حمایت از کالاهای ایرانی بسته بندی اثاثیه منزل22118072 مُحَلّی